آقایون؛ خانومها؛ تازه عروسها؛ آقا دامادا، ورزشکارا
استرس دارید؟ همیشه احساس خستگی میکنید؟ رییستون شخصیتتون را خورد کرده؟ مادر شوهر/مادر زن حالتون را جلوی فامیل گرفته؟ موقع راه رفتن تلوتلو میخورید؟ موهاتون داره میریزه؟ قدرت جنسی تون را از دست دادیدن؟ نگران نباشید. با دستبندهای مغتاطیسی پاور بالانس قدرت، تمرکز، انعطاف پذیری بیشتر، تعادل، شخصیت، انسانیت، قوای جنسی، ثروت و باکلاسی را به خود هدیه دهید. فقط با سی و سه دلار زندگی دوباره را به خود هدیه دهید
این دستبندها که برای اولین باردر برنامه تلویزیونی شارک تنک ( که نمایشی بود برای جذب سرمایه گذاران به مخترعین خرده پا) به نمایش در آمد، از همان ابتدا هم کلاه برداری بود. این شرکت توانسته بود با شعار هایی نظیر « بر پایه فلسفه عرفانی شرقی» و « مورد تایید دانشمندان» مخاطبین را بفربید. شهرت این دستبند ها تا حدی شده بود که حتی نسخه تقلبی آن هم به بازار آمده بود و به بهای کمتر فروخته میشد. جذب ورزشکاران نخبه نظیر کوبی برایانت برای تبلیغ این دستبند ها موفقیت آمیزترین بخش بازاریابی این دارو دسته بود. جدا از فروش باور نکردنی این دستبند لاستیکی در آمریکا و اروپا، فروش این دست بند و نسخه ها تقلبی ان در کشورهای جهان سوم سر به آسمان میزد. سال گذشته توزیع کننده استرالیایی این محصول بدلیل ادعای نادرست و تبلیغ دروغ به دادگاه کشیده شد و این موضوع پنجاه و هفت میلیون دلار برای تولید کننده این محصول آب خورد. تصور عامه این بود که این ضربه مهلک مارک پاور بالانس به ورشکستی کشیده است و دیگر این محصول در بازار دیده نخواهد شد
اما این پایان داستان پاور بالانس نبود. ظاهرا این شرکت فقط ادعای های ماورا الطبیعه خود را از تبلیغاتش حذف کرده و تولید خود را از سر گرفته است. پاور بالانس توانسته لیگ ملی بسکتبال آمریکا را هم به عنوان شریک تجاری متقاعد کند. دستبندهای پاوربالانس فقط در کانال شبخیر به فروش نمیرسد بلکه در سایت رسمی لیگ ان بی ای منقش به هالوگرام و نام تیم های لیگ به بهای سی و سه دلار به فروش میرسد. مارک کیوبن ، مالک تیم دلس موریکس و از شرکت کنندگان برنامه شارک تنک در این ویدیو لیگ ان بی ای را بدلیل همکاری با شارلاتانهایی چون پاور بالانس مورد انتقاد قرار میدهد.
همه مان در دوران مدرسه یک همکلاسی داشتیم که صدایش آنقدر بلند یا کلفت بود که هر وقت میخواست تقلب کند یا سوالی را به شاگر بغل دستی برساند حتی با نجوا ، ممتحن سه تا کلاس آن طرف تر هم صدایش را میشنید. خیلی از این شاگرد ها یواش یواش دیگر عین خیالشان هم نیست که تابلو شده اند و برای خودشان یک نوع کلاس شخصیتی و دار و دسته تشکیل میدهند. رشید والاس، بازیکن سی و نه ساله تیم نیویورک از این تیپ ادم هاست
رشید والاس بازیکن منحصر بفردی است. نه به خاطر اینکه مثل کوبی امتیاز میاورد یا مثل کریس پال چنان دست به توپی دارد که تیم حریف از دستش ذله میشود. رشید والاس شخصیتی منحصر بفرد است. حرفهایش را بدون تعارف و لفافه میزند و پای لرزش هم می ایستند. در گذشته رشید والاس رکورد دار خطای فنی بود. نه خاطر اینکه بازیکن خشنی مثل متا ورلد پیس باشد یا مثل دوایت هاوارد انقدر قوی باشد که اگر به کسی دست بزند او را نقش زمین خواهد کرد. بیش از نیمی از خطاهای رشید والاس بخاطر حرفهای کت و کلفتی بود که داوران ان بی ای میزد. این خطاها در زمان اوج دوران ورزشی اش که او در دیترویت پیستون بازی میکرد سر به فلک زده بود. اما با پا به سن گذاشتنش و اینکه لیگ درک کرد خیلی از اعتراضاتی که او به داور میکند کاملا صحیح است، داوران ان بی ای تصمیم گرفتند که با اعتراضات، بعضا طنز آلود او بطور قانونی برخورد نکنند و بگذارند رشید والاس هر چه میخواهد بگوید
یکی از روشهای اعتراض رشید والاس، که منحصرا توسط این بازیکن استفاده میشود، به این صورت است که وقتی داوری به اشتباه خطا میگیرد و پنالتی بازیکن حریف گل نمیشود او با صدای بلند داد میزند: توپ هرگز دروغ نمیگوید ( یا حرف حق را از توپ بشنوید). رشید والاس با فریاد زدن این شعار ایمان خود را به نوعی عدالت کیهانی که از سوی توپ بسکتبال در زمین جاری میشود ابراز میکند. در این ویدیو که داور به اشتباه خطای رشید والاس را بر روی آستین ریورس ( گارد نیوآورلینز) اعلام میکند، وقتی استین ریورس پنالتی اول را گل نمیکند میشونیم که رشید ( معروف به شید ) با آن صدای کلفتش در پس زمینه دوبار فریاد میزند : بال دونت لای! و داورها با لبخند زیر سیبیلی موضوع را نادیده میگیرند
زندگی رویس وایت، بازیکن تازه وارد هیوستن راکتس، مثل صحنه ای از فیلم سینما پارادیزو است که قهرمان داستان چهل شب و روز منتظر دختری که دوستش داشت شد. وقتی دختر بالاخره آمد او با بی تفاوتی گذاشت و رفت
بازی در لیگ ان بی ای ارزوی هر بازیکن دانشگاهی در آمریکاست. این آرزو برای نود و نه درصد این ورزشکاران هرگز جامعه عمل نمیپوشد. آن یک درصدی که شانس استخدام در تیم های حرفه ای ان بی ای را پیدا میکنند خود را جز خوش شانس ترین آدم های دنیا میدانند و از لحظه لحظه این این فرصت به بهترین شکل استفاده میکنند. این فرصتی بود که رویس وایت هرگز نتوانست از آن استفاده کند. نه به خاطر اینکه نمیخواست، یا فرصت به دست آمده را غنیمت نمیشمرد بلکه بدلیل بیماری روحی ناچار شد از آن دست بشوید
اختلال وسواسی جبری یا آبسسیو کامپالسیو دیس اوردر بیماری است که این ستاره جوان بسکتبال را از پا در آورده. ترس از میکروب که باعث میشود شخص روز چهارصد بار دستش را بشوید، ترس از آب که باعث میشود فرد با دیدن استخر قاط بزند و در موارد نادر ترس از پرواز با هواپیما. اگر به دور و برمان خوب نگاه کنیم ادم های زیادی هستند که ندانسته با این بیماری دست در گریبان هستند. این اختلال بطور خفیف در خیلی از ادم ها وجود دارد ولی وقتی شدید میشود روی تصمیم گیری های آدم ها و حتی کل زندگی شان تاثیر میگذارد. اختلال وسواس جبری در شخص مبتلی ایجاد استرس میکند و این استرس بیشتر مواقع بصورت ترس خودش را نشان میدهد.. ترس از پرواز بلایی است که گریبان رویس وایت را گرفته . انهم در شغلی که پنجاه درصد زمان کاری فرد شاغل در شهرهای دیگر صرف میشود. یک بازیکن ان بی ای بطور متوسط در سال هشتاد دو بار پرواز کند . روی وایس از حضور در کمپ تمرینی هیوستون راکتز سر باز زد، در بازی افتتاحیه هیوستون راکتز بدلیل استرس شرکت نکرد و وقتی هیوستن او را به لیگ آماده سازی فرستاد او از حضور در ان تیم سرباز زد. رویس وایت، که در اینترنت بسیار فعال است، حتی یکبار در تویتر نوشت که حاضر است از اینده شغلی اش در ان بی ای چشم پوشی کند. رویس وایت در قراردادش با هیوستن راکتز بند ها و تبصره های فراوانی را قرارداده که مرتبط با این وضعیت روحی اش است. حتی یک اتوبوس مجلل هم برای جابجا کردن اون در نظر گرفته شده که در صورت امکان برای سفرهای کوتاه استفاده شود اما در همین ماه اول لیگ رویس وایت با هیوستون راکتز مداوما در کشمکش بود
رویس وایت با قد دومتر و پنچ و پهنای دست بیست و نه سانت ( بزرگترین دست در بین همه بازیکن های درفت شده ) میتواند وزنه 84 کیلویی را سی بار پرس سینه بزند. او به عنوان بازیکن شانزدهم در دوره اول درفت شد . حیف است که آینده ورزشی چنین ورزشکار مستعدی به این زودی کوتاه شود
ارسلان کاظمی، فوروارد ایرانی دانشگاه اورگن پس از فرازو نشیب های فراوان مجوز حضور در تیم را کسب کرد. طبق قانون نقل و انتقالات در دانشگاه های آمریکا [ ان سی دبل ای) بازیکنانی که از تبصره های ویژه برای انتقال استفاده میکنند باید یک فصل برای حضور در تیم صبرکنند. ارسلان کاظمی با کمک دانشگاه توانست از هدر شدن فرصتش برای بازی در فصل جاری مسابقات ان سی دبل ای جلوگیری کند و هفته پیش در برابر تیم وندربیلت به میدان رفت
پاراگرافهای زیر انعکاس حضور او در اولین بازی تیمش در اورگن است
بولتن بسکتبال پراسپکتوس: اگر ارسلان کاظمی قابلیت چشمگیر ریباند کردن خود را در طول فصل حفظ کند و قابلیت شوت زنی بیرون از منظقه جریمه اش را بهبود دهد میتواند به عنوان اولین بازیکن متولد ایران در لیگ ملی بسکتبال امریکا به کارگرفته شود
دنا آلتمن، سرمربی دانشگاه اورگن: ارسلان بهترین ریباندر ماست. من مطمنم او میتواند بازی را به نفع ما تغییر دهد. ما میخواهم او با شدت تمام بازی کند.اگر چنین شود بزرگترین مهره این خواهد بود. ارسلان جوان فوق العاده ای است. او عاشق این وزرش است و همچنین بازیکن بی نظیری است
جف ایزنبرگ، یاهو اسپورت وبلاگ دِ دَگر: اورگن با اوردن ارسلان کاظمی در زمین حمله کولاک خواهد کرد
روزنامه رجبسترگارد: بازیکنان داغ اورگن یی جی سینگلر و ارسلان کاظمی هستند
بلیچر ریپورت: ارسلان کاظمی بدون شک بهترین ریباندر حال حاضر دانشگاه آمریکا با قد شش فیت و هفت اینچ است
یو اسنوز، یو لوز : این یک ضرب المثل انگلیسی است که ترجمه تحت الفظی اش اینست: تا عطسه کنی ، از کِفِت رفته! این دقیقا اتفاقی بود که ساعت دوازده نصف شب دیشب به وقت ایالت مونتانا بر سر پرافتخارترین سر مربی بسکتبال حرفه ای آمریکا آمد
لوس انجلس لیکرز که روز پنجشنبه سرمربی اش، مایک براون را در یک حرکت انقلابی و با سرعت هرچه تمامتر اخراج کرد، نمیخواست صندلی سرمربی اش بیش از این خالی بماند. شاهین اقبالِ قراردادِ دوازده میلیون دلار برای چهار سال بر شانه مایک دی آنتونی، مربی پر آوازه تیم ملی آمریکا و از کار برکنار شده نیویورک نیکس، جلوس کرد. این در حالی است که هنوز فک پایینی فیل جکسون روی زمین مانده است
چه شد که لیکرز با فیل جکسون قرارداد نبست؟
از روزی میچ کاپچک، مدیر اجرایی تیم لیکرز، نسخه مایک براون را پیچید اسامی زیادی به عنوان مربی بعدی لیکرز بر سر زبانها افتاد. فیل جکسون، مایک دی آنتونی، برایان شا، نیت مک میلان و حتی مایک دان لی وی در این فهرست بودند. اما همه اینها شایعاتی غیر قابل تایید بود. امروز معلوم شد که در این فهرست فقط دو نام مایک انتونی و فیل جکسون قرار داشتند. فیل جکسون که بر این تصور بود که این شغل به او تعلق دارد مگر اینکه او پاپیش بکشد روز جمعه با تیم سه نفره میچ کاپچک، جیم باس و جری باس (مالکان باشگاه) مصاحبه کرد. جزییات این مصاحبه هرگز به بیرون درز نکرده ولی از ظاهر امر پیداست ( براساس گفته های کِرت رمبیس) که فیل جکسون از مسوولین باشگاه دو سه روزی وقت خواسته که روی پیشنهادشان فکر کند. او بر این تصور بود که تا امروز صبح (دوشنبه دوازده نوامبر) فرصت دارد اما در حالی که مدیر برنامه هایش در پرواز شبانه از نیویورک به لوس انجلس بود تلفن خانه فیل جکسون در مونتانا به صدا درآمد تا به او بگویند که این لیکرز تصمیم گرفته پست سرمربی تیم را به فرد دیگری بدهد.ظاهرا تیم سه نفره لیکرز روز شنبه صبح با مایک دی انتونی بصورت تلفنی مصاحبه کرده اند و همانجا تاییده حضور او را روز نیمکت لیکرز گرفتند. شاید چند سالی طول بکشد که جزییات این تصمیم لیکرز علنی شود ولی چند نکته هست که بی شک روی این تصمیم تاثیر داشته. گفته میشود ( منابع ورزشی در یو اس ای تو دی) که فیل جکسون در مذاکره با لیکرز برای میزان سفرهایش محدودیتهایی گذشته که عموما بدلیل شرایط جسمی اش بوده. دیگر منابع (ایی اس پی ان) معتقدند که فیل جکسون برای پذیرفتن این پست سهمی از مالکیت باشگاه را طلب کرده است و به همین دلیل خانواده باس ترش کرده اند. یک عده خاله ورزشی هم در لوس انجلس معتقدند از انجایی که فیل جکسون الان سالهاست که با دختر رییس باشگاه به عنوان دوست دختر و دوست پسر زندگی میکنند این موضوع باعث شده تنشی بین فیل جکسون و خاندان باس بوجود آید. هر چه باشد اکنون فیلم جکسون در حال مکیدن سماق است و مایک دی انتونی شغل رویایی هر مربی بسکتبال جهان را از آن خود کرده است
مایک دی انتونی با لیکرز چه خواهد کرد؟
مایک دی انتونی مربی کاملا حمله ایست. فلسفه اش اینست که او میتواند با امتیاز اوردن بیشتر نسبت به حریف هر تیمی را به زانو در آورد. حمله «ران اند گان» ( ترجمه اش چیزی شبیه «گاز شو بگیر و برو» است) حمله ایست که او سالهای با کمک استیو نش و آماری استودمایر زندگی لیکرز را در فینیکس سیاه کرده بود. وجود استیو نش، که از خداوندگان حمله ران اند گان است، در تیم لیکرز حضور مایک دی انتونی را روی نیمکت توجیه دوچندان میکند. دفاع چی؟ البته با وجود بازیکنی مثل دوایت هاوارد در محوطه جریمه دفاع لیکرز نباید نگرانی انچنانی در مورد دفاع داشته باشد اما یکی از شایعات قوی امروز این بود که مایک دی انتونی در نظر دارد نیت مک میلان، کمک مربی تیم ملی آمریکا و سرمربی سابق پورتلند، را به عنوان مربی دفاع به کادر مربی گری اش اضافه کند. اگر چنین اتفاقی بیافتد لوس انجلس لیکرز بعد از میامی هیت به ترسناک ترین تیم لیگ ان بی ای تبدیل خواهد شد
مدیریت اجرایی تیم لوس انجلس لیکرز دیروز صبح اعلام کرد که بدلیل نتایج ضعیف تیم در فصل جاری تصمیم به برکناری مایک براون سرمربی تیم گرفته است. جدا از شکست پیاپی در بازی های پیش فصل لوس انجلس لیکرز در پنج بازی اول فصل چهار بازی را به تیم های کنفرانس غرب باخت. در حال حاضر این تیم در حال مذاکره با فهرستی از مربیان است که در بین انها نام مایک دی انتونی ( مربی برکنار شده نیویورک)، جری اسلون (مربی برکنار شده یوتا)، نیت مک میلان ( مربی برکنار شده پورتلند) و در نهایت فیل جکسون ( مربی بازنشسته لوس انجلس لیکرز) دیده میشود۰
مایک براون که یکبار با تیم کلیولند کولیرز به فینال ان بی ای راه پیدا کرد و یکبار هم جایزه بهترین مربی سال را از آن خود کرد اکنون مورد غضب لیکرزهاست . اگر چه تصمیم اخراج این مربی از سوی مدیر اجرایی تیم و مدیرعامل لوس انجلس لیکرز اعلام شد اما بسیاری بر این عقیده هستند که کوبی برایانت ابر ستاره این تیم در نهایی شدن این تصمیم نقش تعیین کننده داشته است. مستقل از اینکه کوبی برایانت چقدر در اخراج شدن براون موثر بوده یا نبوده تاثیر ابر ستاره ها بر نحوه استخدام سرمربی در تیم های ان بی ای انکار نشدنی است و تاریخچه درازی دارد. دو سال پیش جری اسلون ، مربی کهنه کار یوتا، در پایان کشمکش طولانی (در حد اینجا یا جای منه یا جای عوضی) با درن ویلیامز ستاره این تیم استعفا داد. سال گذشته مایک دی انتونی، مربی پرآوازه تیم ملی امریکا، با سرشاخ شدن پنهانی با کارملو انتونی از این تیم اخراج شد۰ اگر چه کوبی برایانت در مورد نقشش در این تصمیم اظهار نظری رسمی نکرده است ولی نباید شک کرد که در این تصمیم دخیل بوده.
ایا یک بازیکن حق دارد در تصمیمات مدیریت اجرایی باشگاه برای استخدام یا اخراج مربی تاثیر گذار باشد یا نه؟
اگر به این سوال سطحی نگاه کنیم اولین چیزی که به ذهنمان میآید عبارت « بازیکن سالاری» است. به این معنا که بازیکن یک تیم که درواقع باید فرمانبر از مربی تیم باشد به فرمانده تیم تبدیل شود و نقشه های مربی را نقش بر آب کند. این موضوع که یک بازیکن شاخص ، مثل کوبی برایانت، در تصمیمات مدیریت ارشد باشگاه موثر است زوایای دیگری هم دارد که شاید به اندازه واژه بازیکن سالاری منفی و غیر منطقی نباشد. خودتان را به جای مدیر اجرایی تیم لوس انجلس لیکرز بگزارید. وظیفه اصلی این شما اینست که تیمتان را به شکلی مدیریت کنید تا در پایان فصل جام قهرمانی را بالای سر ببرید . تنها در این صورت است که باشگاه لیکرز به عنوان موفق ترین باشگاه بسکتبال در آمریکا میتواند طرفدارانش را راضی نگهدارند. این مدیر برای رسیدن به هدفش چند منبع مختلف در اختیار دارد. بازیکن، کادر مربیگری، امکانات سخت افزاری، کادرپزشکی و غیره و هر کدام از این منابع هزینه ای دارد که تیم برای ان بودجه ای در نظر گرفته است. اگر یک تیم ورزشی را به یک ماشین تشبیه کنیم ،هدف مدیر تیم تنها هنگامی محقق میشود که همه این منابع مانند چرخ دنده های این ماشین هماهنگ با هم کار کنند. وقتی که تیم به درستی کار نمیکند شما باید چرخ دنده ها را تعمیر یا تعویض کنید. برای عیب یابی یا تعمیر این چرخ دنده ها شاید همیشه وقت کافی وجود نداشته باشد فلذا شما تصمیم به تعویض یکی از چرخ دنده ها میگیرید. اما کدام چرخ دنده را میتوان عوض کرد تا کمترین تاثیر منفی را بر کارکرد روزانه ماشین داشته باشد و بتوان جایگزینی بهتر برای ان در بازار تهیه کرد؟ وقتی تیمی نزدیک صد میلیون دلار برای جذب بازیکن های پول خرج کرده که مشابه یا بهتر از انها در بازار نیست چگونه میتوان بازیکنان را عوض کرد. اینجاست که برکناری مربی، که حد اکثر شش یا هفت میلیون دلار برای تیم هزینه داشته از اخراج بازیکنی که قراردادی پنجاه میلیون دلاری را یدک میکشد عاقلانه به نظر میرسد. وقتی در بازار فعلی مربی گری در امریکا مربیانی وجود دارند که سابقه و شایستگی های بیشتری از مربی اخراج شده دارند اخراج مایک براون نه تنها ساده بلکه عاقلانه هم به نظر میرسد۰
نظر شما چیست؟
بازیکنان شاغل در ان بی ای چه در آمریکا چه در کانادا مشمول پرداخت مجموعه ای عریض و طویل از مالیاتهای مختلف هستند. این مالیات ها بر اساس قوانین مالیات های عمومی این دو کشور محاسبه و اخذ میشود و هیچ ربطی به لیگ آن بی ای، گردانندگان آن و جیب دیوید استرن ندارد. اگر چه نظام مالیاتی کانادا ( برای تیم تورنتو رپتورز) و آمریکا (برای بقیه تیم ها) تفاوتهای دارد اما ساختارشان در واقع یکسان است . منتطق این دو نظام مالیاتی اصولا این اصل استوار است که کسی ثروتمند تر است باید بیشتر مالیات بدهد. این مالیات ها بصورت فدرال، ایالتی/استانی، شهر و منطقه ای اعمال میشود و بسیاری از ایالت های امریکا برای شهروندانشان معافیت های مالیاتی برای یک یا چند نوع مالیات تعیین کرده اند
یک ورزشکار چه نوع مالیات هایی پرداخت میکند
مالیات ملک: این نوع مالیات که در ایران به عنوان عوارض نوسازی شناخته شده در امریکا بر اساس ارزش جاری ملک محاسبه میشود و سالیانه هزینه ان از سوی صاحب ملک به شهرداری یا ایالت محل اقامت پرداخت میشود. این مقدار از یک درصد تا پنچ درصد ارزش ملک در سال است. با توجه به اینکه ملکی که سند ان به نام ان ورزشکار است در چه ناحیه شهرداری قرار دارد این درصد کم و زیاد میشود. با توجه به اینکه بسیاری از این ورزشکاران مالک خانه ها چند میلیون دلاری هستند مالیات امکاشان سر به فلک میزند
مالیات وسایط نقلیه: یکی از دیگر اقلامی که ورزشکاران حرفه ای به ان علاقه خاصی دارند اتومبیل های گرانقیمت است . در آمریکا برای تمدید اعتبار پلاک اتومبیل سالیانه هزینه ای ثابت ( مستقل از مدل اتومبیل ) به اداره راهنمایی و رانندگی پرداخت شود
مالیات فروش: در ایالت های بسیاری در آمریکا و همچنین استان انتاریو ( خانه تورنتو رپتورز) مالیات فروش وجود دارد. مالیات فروش بصورت درصدی مشخص از بهای کالاهایی که خریداری میشود محاسبه شده و به قیمت ان محصول افزوده میشود. ایالت انتاریو با سیزده درصد مالیات فروش در بین همه جاهایی که تیم های بسکتبال ان بی ای دارند در رده گران ترن مکان قرار دارند. این مالیات به این معناست که اگر اندره بارنیانی ( سنتر تورنتو رپتورز) اتومبیلی به بهای سیصد هزار دلار خریداری میکند؛ در واقع هزینه پرداخت شده از سوی او سیصدو چهل هزار دلار است که چهل هزار دلار آن مالیات است
مالیات ارزش افزوده: اگر یک ورزشکار دارایی منقول یا غیر منقولی را داشته باشد و ارزش ان بالا برود، در هنگام فروش آن دارایی بر اساس بهایی افزوده شده ان دارایی مشمول پرداخت مالیات میشود. برای مثال اگر لبرون جیمز سهام تیم لیورپولش را بفروشد و صد میلیون دلار سود کند، او بر اساس ان صد میلیون دلار مالیات پرداخت خواهد کرد
مالیات بر درآمد: این مالیات که عموما بزرگترین بخش مالیاتی یک ورزشکار حرفه ای را تشکیل میدهد بر اساس درآمد سالیانه یک بازیکن از منابع مختلف تعیین میشود.یک وزرشکار معمولی در ان بی ای عموما از دو منبع اصلی کسب در امد میکند. اولین منبع دستمزد پرداخت شده از سوی تیمش براساس میزان قراردادش با تیم است و دومین منبع از طریق فعالیت های تبلیغی ( اِندورسمنتز) که آن بازیکن با شرکت ها و سازمان های مختلف دارد تامین میشود. طبیعتا منابع درآمدی ابرستارههای ان بی ای بی نهایت فراوان و بسیار پیچیده است که همین فرصتی به دستشان میدهد که از زیر مالیات فرار کنند. پس از تعیین میزان درآمد سالیانه یک بازیکن اداره مالیات امریکا بر اساس جدول پله ای مالیاتی درصد مالیات یک بازیکن را تعیین میکند. بالاترین پله مالیاتی در آمریکا میزان 35 درصد مالیات برای درآمدهای بالاتر از 388 هزاردلار در سال است که تقریبا همه بازیکن های ان بی ای در این پله مالیاتی قرار میگیرند
روش رایج بین بازیکنان ان بی ای برای کاهش یا فرار از مالیات
انچه که ما در ایران به آن زیر میزی میگویم در آن بی ای تقریبا وجود ندارد اما این معنی نیست که این ورزشکاران راهی برای فرار از مالیات ندارند. در کشور آمریکا رسم است که ثروتمندان با استخدام وکلای مالیاتی با استفاده از سوراخ سنبه های قانونی و روش های ابتکاری راهی برای فرار از مالیات بیابند. فرار از مالیات مختص به ورزشکاران نیست. در این گزارش که در نشریه مالی بلومبرگ آمده است که میت رامنی، نامزد ریاست جمهوری امریکا چطور بصورت قانونی از سال 1996 تا سال 2009 یک سنت مالیات پرداخت نکرده است. روش رایج بین بازیکنان ان بی ای برای فرار قانونی از مالیات به این صورت است که این بازیکنان تحت عنوان شخصیت حقوقی با باشگاه ها قرارداد میبندند و کل درآمد ناشی از قراردادشان و دیگر منابع کسب در آمد را به عنوان درامدهای یک شرکت اعلام میکنند. این کار چند مزیت دارد . مزیت اول اینکه در قانون مالیات های آمریکا مالیات بر درامد شرکت ها مانند مالیات بر درامد اشخاص محاسبه نمیشود و عموما درصد مالیات کمتری نسبت به مالیات فردی است. مزیت دوم اینکه بسیاری از هزینه های یک ورزشکار شامل هزینه های تمرینی، جابجایی، خوراک ، تبلیغات و اصولا هر چیز دیگری که به عنوان هزینه های گرداندن یک کسب و کار عادی قابل قبول است از درامد کاسته میشود و به این شکل میزان قابل مالیات کاهش میابد. همچنین بسیاری از وزرشکاران شرکتشان را در ایالت هایی که مالیات بر درامد شرکتی ندارد تاسیس میکنند تا با انتقال درامدشان به ان شرکت مالیات پرداخت نمیکنند. ورزشکارانی که شرکت تاسیس میکنند تمامی داراییشان از اموال شرکت است و به این صورت مالیات بر درآمد شخصی شان بسیار پایین میآید. طبق قانون مالیاتی آمریکا این روش ها کاملا قانونی و پذیرفته شده است
هفته اول لیگ ان بی ای با فرازها و نشیب های فراوانی همراه بود . اتفاقی در آن افتاد که کسی انتظار نداشت ( باخت پیاپی لیکرز) و همچنین اتفاقاتی در ان رخ داد که که همه انتظار داشتند ( پیروزی میامی بر باستن) اما این سه رویداد زیر مهمترین رویدادهای هفته بود۰
از ریش بترس
وقتی نیویورک اجازه داد جرمی لین به هیوستون برود بین طرفداران نیویورک دودستگی افتاد. عده ای میگفت که این بازیکن ارزش ان همه پول را ندارد و همان بهتر که ریموند فلتون را آوردیم. دسته دیگر متعقد بودند که جرمی لین ارزش این پول را داشت و مدیریت نیکس حماقت کرد که گذاشتند جرمی لین برود. درست یا غلط بالاخره جرمی لین گارد راس فیکس تیم هیوستن راکتز شد .از طرف دیگر وقتی جیمز هاردن با ان قرار داد چاق و چله از اوکلاهوما به هیوستن میاید خیلی از اوکلاهومایی ها شاکی بودند که چرا جیمز هاردن اینقدر پول پرست است. همه این حرفها به کنار اکنون جرمی لین و جیمز هاردن به عنوان پست یک و دو در تیم هیوستن کلید دارد زمین عقب این تیم هستند. در هفته گذشته هیوستن در هر دو بازی اش در برابر دیترویت و اتلانتا به پیروزی رسید و در این پیروزی جیمز هاردن در بازی اول ۳۷ امتیاز در بازی اول و ۴۵ امتیاز در بازی دوم ، که بالاتری رکورد در سابقه بازی این بازیکن است، رادر تیم های غرب را به هم ریخت. نقش جرمی لین با پاسهای منجر به گل به جیمز هاردن انکار ناکردنی است. به نظر میرسد در پایان هفته اول لیگ زوج جرمی لین- جیمز هاردن به قوی ترین ترکیب گارد در ان بی ای تبدیل شده اند۰
چی میخواستیم چی شد
لوس انجلس لیکرز که در تابستان گذشته یکی از بهترین سنتر های لیگ را در اختیار گرفت خود را آماده میکرد تا به فینال ان بی ای بازگردد. با داشتن دوایت هاوارد و استیو نش طرفداران لیکرز جان تازه ای گرفتند اما با هشت باخت در بازی های پیش فصل و سه باخت پی در پی در بازیهای فصل عادی، که درد آور ترین آن به تیم کلیپرز بود، اعصاب طرفداران لیکرز را به ریخته اند. برخی این وضع خراب را به وضعیت سلامتی یک خط در میان استیو نش ربط میدهند، عده ای انرا به گردن مایک براون و سیستم جدید حمله ای اش موسوم به پرینستون میاندازند و حتی تعدادی هم هستند که نیمکت ضعیف لیکرز را شایسته این تیم پر آوازه نمیدانند. اگر چه فصل ان بی ای بسیار طولانی است و با سه باخت نمیتوان در مورد هفتاد و نه بازی دیگراظهار نظر کرد اما مایک براون از هم اکنون در صندلی داغ نشسته است. کوبی برایانت برای دفاع از وضعیت تیمش در در صفحه فیس بوکش نوشته که تشکیل یک تیم جدید یک فرایند است و یک شنبه رخ نمیدهد۰
آسمان نیویورک کمی تا قسمتی ابری به همراه بارش سیل اسای سه امتیازی
علی رغم اعلام وضعیت اضطراری در نیویورک و خاموشی های فراگیر در منهتن، بازی دوم تیم نیویورک نیکس بر گزار شد . در این بازی که تیم شهر سیل زده با قهرمان فصل قبل روبرو میشد ، نیویورکی ها باران سه امتیازی را بر سر گرمای میامی فروریختند. کارملو آنتونی، ریموند فلتون، جی ار اسمیت، جیسون کید و استیو نواک و حتی رشید والاس که از گور برگشته بود هر کدام سهمی در ۱۸ سه امتیازی به ثمر رسیده در این بازی داشتند. بازیکنان میامی که میدیدند امشب شب نیویورک است راهی جز تسلیم نداشتند. پیروزی شیرین بر قهرمان فصل قبل چیزی بود که نیویورکی ها در این زمان سخت به آن احتیاج داشتند اما تحلیل گران نیویورک معتقتند نباید این هجده سه امتیازی را دستاویزی برای موفقیت در مرحله حذفی قرار داد. نیویورک نیکز هنوز باید خلا امتیاز آوری از زیر حلقه و روی خط پنالتی را پر کند و سلامت سوال برانگیز اماری استودمایر کمکی به بازی پشت به حلقه این تیم نخواهد کرد۰
موضوع از اینجا شروع شد که مریم طوسی قهرمان دو میدانی زنان ایران در صفحه فیسبوکش به خبری اشاره کرد که در رسانه های رسمی ورزشی کمتر انعکاس یافت. خبر در مورد مشکلات زهره صابری سرپرست یکی از تیم های بسکتبال زنان در تهران بود. وقتی که او به شرکت ها و سازمانها مراجعه میکند تا حمایت مالی این آنها را برای گرداندن تیمش طلب کند صاحبان این شرکت ها پیشنهادهای بیشرمانه ای را به او مطرح میکنند. جزییات قضیه را در اینجا بخوانید اما کلیات موضوع از این قرار است که صاحبان شرکت ها از زهره صابری خواسته اند که خودش و بازیکنانش در میهمانی های صاحبان شرکت حضور پیدا کنند و با این آقایان مهربان تر باشند تا ازپشتبانی مالی لازم بر خوردار شوند
این خبر در صفحه فیسبوک مریم طوسی انگیزه ای شد که بیش از صد نفر درباره ان اظهار نظر کردند. تقریبا همه اظهار نظرات در حد غرغرهاییست که در تاکسی های خطی میدان رسالت تا بنی هاشم سالها شنیده ایم. چیزهایی از این دست: خاک بر سر مدیران این مملکت؛ مسولین کجان؟ ای بی شرفها؛ درود بر تو بانوی با شرف اریایی؛ باید این جور آدمها را افشا کرد؛ کوروش بیدار شو که از ایرانت هیچی نمونده؛ تازه این یکی ازتربیتهای جمهوری اسلامیست از وقیحترهاش خواهیم دید
مشکل کجاست؟
در ورزش ما واژه حرفه ای شدن به دلیلی که هنوز برای من ناشناخته است با واژه های پیشرفت و ترقی مترادف شده است. همه میخواهند لیگ ها حرفه ای راه بیاندازند بی انکه به این نکته توجه کنند که ورزش حرفه ای اصولا بر پایه یک بیزنس کیس یا طرح کسب و کار پایه ریزی میشود . طرح کسب و کار به این معناست که محصولی یا خدماتی تولید شود که مشتری یا مخاطب حاضر است بابت آن پول پرداخت کند. وقتی مشتری حاضر شد بابت محصول یا خدماتی که دریافت میکند پول پرداخت کند انوقت است که این کسب و کار میتواند گردش مالی داشته باشه. ورزش بانوان در ایران به دلیل مشکلات ناشی از قوانین و عرف جامعه چگونه میخواهد محصولی یا خدماتش را به دست مشتری برساند؟ وقتی که پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی زنان از گناهان کبیره است, زنان ورزشکار ما حق کسب درآمد از طریق تبلیغات را ندارند و محوطه سالن های ورزشی زنان در سی و اندی سال گذشته از نیروگاه های اتمی شدید تر محافظت شد اند تا خدای نکرده تشعع رادیو اکتیو ورزش کردن زنان مردان غیور ما را حالی به حالی نکند، چگونه میتوان محصول این لیگ حرفه ای را به دست مشتری رساند و از آنها پول طلب کرد؟ اگر پول مشتری وارد لیگ حرفه ای بسکتبال زنان ما نمی شود پس این چطور کسب و کاری است؟ اینجاست که مسوولین تیم ها باید اعتبار لازم برای گرداندن تیم را از راه های ابتکاری چاره کنند
یکی از این راه ها جذب اعتبار از سوی اسپانسر و تامین کننده های مالی است. اما تامین کننده مالی ایرانی که پولش را در لیگ بسکتبال زنان خرج میکند چه بازگشت سرمایه ای دارد؟ آیا این کار را برای قربت باریتعالی و پاکی قلبشان انجام میدهند؟ یا برای آن ده درصد معافیت مالیاتی که به راحتی با رشوه به مویدی مالیاتی میتوان انرا خرید؟ تامین کنند مالی ایرانی که یا یک شرکت دولتی است که با پول یا مفت نفت میچرخد یا یک شرکت خصوصی است که خدا میداند در وضع اقتصاد موجود در کشور با چه روشی خرج و دخل میکند. در هر دو حالت قابل تصور نیست که یک حمایت کننده مالی بابت کمکی که به تیم ورزشی میکند چه بازگشت سرمایه ای خواهد داشت
اینجاست که برخی این صاحبان سرمایه ، با اتکا به پولشان و احساس امنیتی که همین پول در جامعه بی قانون ایران برای انها هدیه آورده به خودشان اجازه میدهند که با زن ورزشکار ایرانی مانند زنان تلفنی (دوستان اگر پیشنهاد بهتری در مورد این عبارت دارند بفرستند تا تصحیح شود ) بر خورد کنند. در گذشته روابط جنسی خارج از خانواده ( انچه در قدیم روابط نامشروع خوانده میشد) در این حد بود که صاحب حجره یا حاجی بازار زن جوانی را صیغه ( یا بدون صیغه) در اختیار میگرفت و با تامین زندگی اش او را به عنوان ابزار تطمیع جنسی اش قرار میداد. این وضع یک قرارداد نا نوشته اجتماعی بود که هم به دختری که از لایه های محروم جامعه آمده بود و تصمیم گرفته بود راه کوتاه تری برای تجربه زندگی کردن مثل ثروتمندان را را بیازماید شانسی میداد و هم به آن مرد میان سال اجازه میداد که برای ساعتی هم که شده زندگی از دست رفته جوانیش را دوباره بدست آورد. عمیق تر شدن فاصله بین فقیر و غنی و محو شدن روزافزون طبقه متوسط از جامعه امروزی ایران این باور که «هر چیزی خریدنی است» را جامعه بیش از پیش نهادینه میکند. شاید در گذشته های دور مردان زن باره پیشنهاد بی شرمانه شان را تنها با زنانی خاص در میان میگذاشتند اما اکنون این پیشنهاده ها به هر کسی داده میشود. منشی شرکت، همکار اداری، تحویل دار بانک، خانم دکتر دندان پذشک، زن همسایه و الان قهرمان ورزشی ... همه و همه شانس برابری برای دریافت چنین پیشنهاد های بیشرمانه ای دارند
به نظر میآید در فصل جاری لیگ ان بی ای تصمیم گرفته که برای جور بامبولی که بازیکنان باهوش در می آورند قانونی بتراشد و متخلفین را به اشد مجازات برساند. فصل گذشته قانونی اضافه شد که اگر شوت زننده از فضای خود خارج شود و خودش را به مدافع بزند خطای حمله اعلام خواهد شد. در فصلی که در پیش داریم چند قانون جدید اضافه شده که شامل فلاپینگ ( موش مردگی زدن یا فریب داور و تماشاچی) ، جریمه نقدی در صورت طول دادن زیاد برای شروع بازی ( منظور همان دست دادن ها و خوش و بش کردن های قبل از بازی است) و اکنون اضافه شدن قانونی به نام قانون رجی میلر
رجی میلر که جدید ترین عضو تالار مشاهر بسکتبال است از بهترین شوت زن های تاریخ بسکتبال لیگ است. اون نه سرعت دست ری الن را داشت، نه پرش لبرون جیمز و نه درازی دست کوین دورنت. اما چیزی که او در آن استاد بود اینکه در هنگام شوت زدن از مدافعش خطا بگیرد. رجی میلر که نسبت به چهارچوب بدنی بازیکنان امروزی لیگ لاغر و مردنی به نظر میرسید از همین مشخصه استفاده میکرد داور را فریب میداد. شگرد رجی میلر این بود که وقتی مدافع به سمت او حرکت میکرد ( خصوصا وقتی که از اسکرین استفاده میکرد و مدافع مجبور به سویچ بود) با یک فریب مدافع را به هوا میفرستاد سپس در حرکت بعدی از استوانه پرشش خارج میشد و درحالی که خودش را به حریف می زد اقدام به شوت میگرد تا هم گل بزند و هم خطا بگیرد. این موضوع باعث میشد که بازیکنان دفاع در حمله بعدی کمی از او فاصله بگیرند و همین فاصله به او اجازه پرتاب های دقیق تر میداد. در بازیکنان امروزی استاد این شگرد پال پیرس از تیم باستن سلتیکس است. این حرکت سال گذشته در ان بی ای ممنوع شد اگر چه فیبا هنوز از عدم وجود قانونی در این مورد رنج میبرد و نتیجه این مشکل را در فینال المپیک لندن بین امریکا و اسپانیا، جایی که ناوارو پدر صاحب بچه تیم آمریکا را با همین قالتاق بازی در آورد. اما رجی میلر یک شگرد دیگر هم داشت که تقریبا در همه بازی ها انرا به کار میگرفت و مدافعین را کلافه کرده بود. شگرد دومش به این شکل بود که وقتی او مدافعین دستش را خوانده بودند و میدانستند که اولین ژست شوت زندنش فقط به قصد گول زدن مدافع هست برای دفاع او نمیپریدند. در چنین شرایطی که امکان تماس در هوا با مدافع وجود نداشت رجی میلر در هنگام شوت پاهایش را به طور غیر واقعیی باز میکرد و در واقع به مدافع لگد میزد. این لگد زدن برای بسیاری از داوران به عنوان مداخله در شوت مهاجم از سوی مدافع حساب میشد و خطای دفاع اعلام میکردند. وقتی از رجی میلر پرسیدند که چرا به مدافع لگد میزنی او گفت من لگد نمی زنم بلکه پاهایم را باز میکنم تا تعادلم در هنگام شوت حفظ شود، اگر به شوتهای مایکل جوردن هم نگاه کنید او هم هنگام شوت زدن پاهایش را باز میکند. سالهای سال داوران ان بی ای بدلیل خلا قانونی در مورد این حرکت بلا تکلیف بودند تا اینکه بالاخره دیشب لیگ ان بی ای اعلام کرد که اجرای چنین شوتی در صورتی که داور تشخیص دهد بازکردن پاهای شوت زننده به قصد لگد زدن است خطای شخصی حمله اعلام خواهد شد
شکی نیست که لبرون جیمز بهترین و کاملترین بازیکن بسکتبال جهان امروز است. سه بار مقام با ارزش ترین بازیکن لیگ را به دست آورده، دو مدال طلای المپیک را به گردن آویخته و سر آخر یکبار هم قهرمان ان بی ای شده است. او برای به اوج رسیدن زحمت زیادی کشیده ولی در اوج ماندن تلاش دو چندان میخواهد. بسکتبالیست های نخبه در ان بی ای همیشه در حال بهبود تکنیک خود و اضافه کردن مهارت های جدید به مجموعه مهارت های خود هستند تا نخبه بمانند.
بعد از اینکه مایکل جوردن شوت فید اوی اش را تکمیل کرد دیگر کسی نمیتوانست او را دفاع کند. وقتی کوبی برایانت حرکت پای پشت به حلفه اش را بهبود داد به عنصری خطرناکتر تبدیل شد. اما لبرون چکار کرده؟ لبرون جیمز تصمیم گرفته سخت ترین و خطرناک ترین شوت بسکتبال را به مجموع مهارت هایش اضافه کند. این شوت اسکای هوک است. شوتی که با کریم عبدالجبار به اوج رسید و با بازنسشته شدنش به خاک سپرده شد
کریم عبدالجبار، پرامتیاز ترین بازیکن بسکتبال جهان، سی و هشت هزار و سیصدو هشتادو هفت امتیاز را اسکای هوک آورد. این بیشترینامتیازی است که یک بازیکن بسکتبال به نام خود ثبت کرد. سال گذشته لبرون جیمز تصمیم گرفت عناصری از بازی درخشان حکیم اولاجوان را در بازی اش بکار گیرد. فنی که حکیم به کار میبرد بعدها به دریم شیک معروف شدو لبرون جیمز انرا در بازی های حذفی سال گذشته بسیار به کار گرفت. امسال اون حرکت جدیدی را از ارشیو تاریخ بیرون آورده. اسکای هوک کریم عبدالجبار. اگر چه این فن قدیمی است اما چون اجرای ان بی نهایت سخت است هیچ کسی در طی سی سال گذشته سعی نکرد آنرا تکرار کند، از همین روی بسکتبال مدرن دفاعی برای این شوت در نظر نگرفته است. اگر لبرون جیمز بتواند این شوت را به درستی اجرا کند مجموعه سلاحی های پشت به حلقه لبرون جیمز او را به کابوس سانترهای تیم های شرق و غرب تبدیل خواهد شد
ارسلان کاظمی، شانس شماره یک بسکتبال ایران برای شرکت در لیگ ان بی ای، افتاب تگزاس را با آسمان ابری اورگن عوض کرد. اورگن ( یا اورگان) ایالت وسیعی است در شمال غربی آمریکا و همسایه شمالی ایالت کالیفرنیاست. جنگل های کاج و صنوبر وسیع، سواحل زیبای اقیانوس آرام و هوای مه آلو و ابری اورگن مهمترین مشخصه های این ایالت است.
میراث بسکتبال در ایالت اورگن به پررنگی تگزاس نیست اما وجود پایگاه های پر قدرت بسکتبال چون پورتلند تریل بلیزرز و دانشگاه های این ایالت، اورگن را به بهشت بسکتبال دوستان تبدیل کرده. دانشگاه اورگن ( یونیورسیتی او اورگن- با اورگن استیت اشتباه نشود) درسال 1876 در مرکز اورگن شهر یوجین تاسیس شد و یکی از مهمترین دانشگاه های این ایالت است. تیم بسکتبال دانشگاه اورگن، اورگن داکس یا مرغابی های اورگن، جزء تیم های دیویژن یک ان سی دابل ای و در گروه پَک 12 قرار دارد. گروه پَک 12 یکی از پررقابت ترین گروه های ان سی دابل ای است که تیم هایی قدری چون یو سی ال ای برویینز ( تیمی که سورن دارغوسیان عضو ان است)، یو اس سی تروجنز و اریزوتا استیت در آن قرار دارند. اورگن داکس در سال 1939، اولین سال تاسیس ان سی دابل ای، قهرمان این رقابت هاشد و آن مدال تنها مقام قهرمانی این دانشگاه تا به امروز است. سال گذشته تیم اورگن داکس در مجموع 347 دانشگاه و موسسه آموزش عالی در دیویژن یک از نظر امتیاز آوری در هر بازی مقام دهم، از نظر ریباند مقام صدو پنجاه و دوم، از نظر پاس منجر به گل مقام هجدهم و از نظر درصد شوت گل شده چهل و دوم بود که تقریبا همه این آمار ها از تیم قبلی ارسلان، رایس آوولز، بهتر بود. تیم دانشگاه اورگن از نظر مقام آوری تاریخی در مسابقات دانشگاهی آمریکا مقام بیستم را به خود اختصاص داده است. آرن بروکس ( ساکرامتو کینگز) و لوک ریدناوور ( مینه سوتا تیمبرولوز) از دانش آموختگان این دانشگاه هستند و امیدوارم به این نامها ارسلان کاظمی هم افزوده شود.
مردی جوان با دست خالی سودای به دست آورده قطعه سندی تاریخی را در سر میپروراند. سندی که بهای آن چهار میلیون و سیصد هزار دلار است! حکایت ان مرد دستمایه فیلم مستندی است با نام «هیچ کجا مثل خانه نیست». این فیلم روز سیزدهم ماه اکتبر امسال از شبکه ورزشی ایی اس پی ان آمریکا پخش خواهد شد۰
جیمز نیسمیث، مدرس وزرشی کانادایی و مخترع ورزش بسکتبال، قوانین اولیه این ورزش را در سیزده ماده تدوین کرد. اگر چه بازی بسکتبال امروزی شباهت چندانی به آنچه که او در سال ۱۸۹۱ در کالج کوچکی در اسپرینگ فیلد ماساچوست اختراع کرد ندارد اما قوانین سیزده گانه او کم و بیش بدون تعییر به عنوان پایه اصلی داوری در بسکتبال استفاده میشود. او این قوانین سیزده گانه را روی دو برگ کاغذ با ماشین تحریر تایپ کرد و سالهای در تابلوی اعلانات مدرسه بین المللی وای ام سی ای در اسپرینگ فیلد الصاق شده بود. جیمز نیسیمث پس از اسپرینگ فیلند به شهر لارنس در ایالت کنزاس رفت. لارنس خانه دانشگاه کنزاس و تیم مشهور کنزاس جی هاوکز است . او بسکتبال مدرن را درهمین دانشگاه پایه ریزی کرد. نیسمیث از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۹ به عنوان اولین مربی بسکتبال دانشگاه کنزاس و طبیعتا به عنوان اولین مربی بسکتبال در جهان مشغول به کار بود. او تا زمان مرگش مشاغل مختلفی را در همین دانشگاه پذیرفت و نهایتا در سال ۱۹۳۹ از دنیا رفت و پیکرش در آرامگاهی در همان شهر به خاک سپرده شد. موضوع فیلم «هیچ کجا مثل خانه نیست» در مورد رویدادهای سال ۲۰۱۱ ، هنگامی که دستنوشته اصول سیزده گانه جیمز نیسمیث از سوی موسسه حراج ثاثبی لندن برای خرید عموم ارایه شده است. یکی از مربیان دانشگاه کنرس که بر این باور بود که این دستنوشته باید به خانه اصلی اش، دانشگاه کنزس، بازگردد تلاشش را برای جمع کردن پول برای شرکت در این حراج بی سابقه در این فیلم مستند به تصویر کشید. با اینکه کسی نمی دانست که نهایتا این سند به چه بهایی فروخته خواهد شد، این مربی جوان به دنبال رویایش از این شهر به آن شهر رفت تا پول و پشتبانی لازم را برای خرید این سند را تهیه کند۰
آین دو برگ سند ۱۲۱ ساله در حراج ثاثبی به بهای چهار میلیون سیصد هزار دلار فروخته شد
نیکولاس بتوم، فوروارد پورتلند و تیم ملی فرانسه، بازیکن آرام وخوش اخلاقی است . وقتی او در المپیک با مشت گره کرده به شکم خوان کارلوس ناوارو (گارد تیم اسپانیا) کوبید فک بسیاری از تماشاگران و دوستداران بسکتبال از تعجب روی زمین افتاد . وقتی از نیکولاس بتوم پرسیدند چرا این کار را کردی جواب دا: ناوارو اینقدر خودش را به موش مردگی زد که خواستم به او نشان دهم که اگر مشت واقعی به شکمش بخورد چه مزه ای دارد. خوان کارلوس ناوارو استاد پدیده ایست به نام فلاپینگ یا خود را به موش مردگی زدن
در بسکتبال بین المللی از قدیم بازیکنان با استفاده از خلا قانونی و ضعف داوری تلاش میکردند تا با فلاپینگ از بازیکن مقابل خطا بگیرند. این موضوع فقط به بازیکنان دفاع تعلق نداشت بلکه بازیکنان حمله هم با فیلم بازی کردن برخورد های کاملا عادی را شدید تر از آنچه بود نشان میدادند. ولادیمیر دیواک، ستاره تیم ملی یوگوسلاوی و تیم های ساکرامنتو کینگ و لوس انجلس لیکرز در دهه نود و دوهزار کلاس جدیدی از موش مردگی زدن را وارد ان بی ای کرد. این بازیکن باهوش از خلا قانونی بر علیه فلاپینگ در ان بی ای استفاده میکرد و بسیاری از سانترهای تیم حریف بخصوص شکیل اونیل را کلافه کرده بود. بازیکنان دیگری هم چون مانو جنوبلی و رودی فرناندرر هنر خود را موش مردگی را به مرحله اعلای خود رساندند
ظاهرا مقامات لیگ کاسه صبرشان از این همه موش مردگی لبریز شده . هفته پیش ان بی ای بالاخره قانونی را بر علیه بازیکنانی که به قصد فریب داور خودشان را به درو دیوار میزنند تصویب کرد. طبق این قانون جدید داور به بازیکنانی که فلاپ میکنند ابتدا اخطار داده . در دومین ارتکاب 5000 دلار ( قابل افزایش تا 10000 دلار) و در سومین ارتکاب 15000 دلار ، چهارمین و پنجمین بار 30000 دلار و نهایتا بار ششم به محرومیت می انجامد. اگر چه بسیاری از تیم ها این قانون را با آغوش باز پذیرفته اند اما اتحادیه بازیکنان در صدد ثبت شکایت رسمی علیه لیگ میباشد. پایه و اساس شکایت اتحادیه اینست که چرا مقامات لیگ بدون همفکری با اتحادیه بازیکنان این قانون را برید و دوخت
چند روز پیش پدرم روی تلفن موبایلم پیغام گذاشت که هرچه زود تر با او تماس بگیرم چون اینترنتش خراب شده است و از کار و زندگی افتاده! پدرم که در هفتاد سالگلی با اینترنت و کامپیوتر اشنا شده این پدیده نوظهور را بخشی جدا نشدنی زندگی اش میداند. وقتی به او زنگ زدم متوجه شدم که منظورش از اینترنت فیس بوک است و منظورش از خراب شدن این بود که بوک مارکی که او را به صفحه فیس بوک میرساند پاک شده است. برای بسیاری از کاربران اینترنت، بخصوص انهایی که اخیرا با اینترنت اشنا شده اند، فیس بوک همه انچه انها از اینترنت میخواهند است.
زمانی اینترنت برای بسیاری از ما فارسی زبان ها چک کردن سایت گویا بود. بعد ها که وبلاگ های فارسی گسترش یافتتند، وبلاگ خوانی و از این وبلاگ به آن وبلاگ پریدن هم یکی از کارهای رایج ما فارسی زبانها بود. آنهایی که سواد کامپیوتری بیشتری داشتند وبلاگهای مورد علاقه شان را در گوگل ریدر ردیف کرده بودند و هر وقت پست جدیدی میآمد همانجا میخواندند و قال قضیه را میکندند. با همه گیر شدن فیسبوک و ریز بلاگ نویسی (همان یک جمله نویسی های معروف) به بیشترمان این باور رسیدیم که بلاگ نویسی به سبک سنتی اش مرده است و باید درش را تخته کرد. در همین اوضاع خیلی از وبلاگ نویس ها کارشان را خاتمه دادند یا اینکه از همان فیسبوک برای وبلاگ نویسی استفاده کردند. فیسبوک مانند بازار مکاره ای شد که همه اهل شهر آنجا مشغول گشت و گذار هستند و اگر میخواهید دیده شوید شما هم باید آنجا مغازه ای داشته باشید. وبلاگ نویس هایی هم هستند که هنوز وبلاگشان را بصورت سنتی نگه داشته اند اما از فیس بوک برای تماس با مخاطبشان استفاده میکنند. در گذشته مکالمه بین مخاطب و نویسنده در قسمت نظرات وبلاگها رخ میداد ولی این روزها گفتگوها در مورد یک بلاگ پست در کامنت های فیس بوک ادامه دارد. همین شد که با چند تن از بلاگ نویس های تورنتو صفحه ای را در فیسبوک به راه انداختیم به نام چهل چهار درجه، که اشاره ایست به عرض جغرافیایی جایی که ما در آن هستیم. این صفحه فیس بوکی کشکولی است از وبلاگهایی شهرمان که در یک صفحه فیسبوک لینک شده اند. این وبلاگ ها به هر آنچه تصور کنید میپردازند. از موضوعات هنری و سیاسی گرفته تا اجتماعی و شخصی. وبلاگ یادداشتهایی توپ سرگردان هم یکی از این وبلاگ هاست . کافیست این صفحه فیس بوکی را لایک کنید و خود به خود جدید ترین پست های وبلاگی به خوراک فیس بوک شما اضافه خواهد شد.
صفحه فیس بوک چهل چهار درجه را اینجا بیابید و انرا به دوستان دیگرتان هم معرفی کنید
برای همه چیز یک اپلیکیشن ایفون وجود دارد! این ادعایی است که شرکت اپل، سازنده تلفن های بسیار پرطرفدار ایفون، در مورد فراوانی نرم افزارهای موجود برای تلفن هایش کرده است. ایمان شامپرت، گارد نیویورک نیکس، این ادعای شرکت اپل را در زمین بسکتبال به آزمون میگذارد و امتحان میکند که آیا میتوان از آیفون 5 به عنوان توپ بسکتبال استفاده کرد یا نه .اگر طرفدار ایفون هستید و ناراحتی قلبی دارید این ویدیو را نگاه نکنید.



