گوربابای میامی، کلیولند را عشق است
این جمله را یکی از بچه های صفحه توپ سرگردان بلافاصله پس از انتشار خبر انتقال لبرون جیمز به کلیولند برایم فرستاد. اگر چه ممکن است در ابتدا این جمله بسیار سنگدلانه به نظر برسد اما مطنم این احساس مشترکی است که بسیاری از بسکتبال دوستان با آن موافقند اما از ترس اینکه به عضویت حزب باد متهم بشوند به زبان نمیاورند. حال سوال اینجاست که آیا باید به یک ورزشکار دل بست یا به یک تیم؟
برای پاسخ به این سوال باید کالبد شکافی کرد که چطور یک نفر طرفداریک تیم بسکتبال ان بی ای میشود. برای طرفدار شدن راه های متفاوتی وجود دارد. رایج ترین راه طرفدار شدن اینست که شما طرفدار تیم بسکتبال شهرتان یا ایالت تان شود. اگر در هیوستن هستند کاملا طبیعی است طرفدار راکتز بشوید. یا اگر در آستین (تگزاس) زندگی میکنید کاملا قابل درک است که طرفدار سن انتونیو اسپرز شوید. حتی اگر ان تیم در ایالت شما نباشد ولی نزدیک باشد عادی است که طرفدار شوید. مثلا خیلی ونکوروی ها طرفدار پورتلند هستند. در مورد کانادایی ها هم چون تورنتو رپتورز تنها تیم کانادایی است میتواند خون همه کانادایی ها ،از ویکتوریا تا سنت جان را به جوش آورد. دومین روش اینست که در خانواده ای به دنیا آمد باشید که طرفدار یک تیم خاص هستند. مثلا اگر مشهد زندگی میکنید ولی در خانواده ای به دنیا آمده اید که نسل اندر نسل سلتیکس باز بوده اند،طبیعی است که شما هم طرفدار سبز ها باشید (منظور طرفدار نهضت سبز نیست) . این طرفداری خانوادگی حالت های دیگری هم دارد. مثلا پسر خاله شما در فینیکس زندگی میکند و شما در علی آباد کتول، اما چون خیلی با پسر خاله تان حال میکنید بدون هیچ دلیل و منطقی طرفدار فینیکس سانز میشود. حالت سوم اینکه زمانی که شما جوان بوده اید و بسکتبال بازی میکردید تیم خاصی چپ و راست قهرمان میشد و شما برای همیشه طرفدار آن تیم باقی ماندید، حتی پس از سالها هنوز هم پایتان را در یک کفش کرده اید که نه تیم فقط شیکاگو بولز و این در حالی است که از ان تیم شیکاگو بولز و تفکر مدیریتی چیزی نمانده است. حالت چهارم اینکه شما با سبک خاصی از بازی شدید حال میکردید و تیم مورد علاقه شما به این سبک بازی پایبند بوده، حتی پس از سالها با اینکه همه اثار آن تفکر یا سبک بازی از ان تیم رخت بر بسته است شما هنوز طرفدار آن تیم هستید. این دقیقا همان روشی است که مرا طرفدار تیم دیترویت پیستونز کرد. من با روش بازی بد بویز و اینکه تیم با اتکا به قدرت تیمی و نه با اتکا به یک ابر ستاره قهرمان میشد شدیدا حال میکردم و میکنم،اما ان سبک بازی و ان تفکر دیگر در دیترویت پیستونز وجود ندارد و سالهاست این تیم به شیر بی یال و دم کنفرانس شرق تبدیل شده است که حتی نمیتواند سالن اش را از تماشاچی پر کند. پیش بینی میکنم همین بلا بر سر طرفداران سن انتونیو، وقتی پاپویچ بازنشسته شود، خواهد آمد. سبک آخر هم اینکه آنهایی که با بسکتبال آشنایی کمتری دارند نگاه میکنند ببینند چه اسمی در رسانه ها بیشتر میاید و طرفدار آن تیم میشود. در میان طرفداران میامی هیت و لیکرز از این دست بسکتبال دوستان زیاد پیدا میشود. خلاصه اینکه طرفداری از یک تیم به طرز غیر قابل انکاری شبیه انتخاب دین است. در موارد نادری این انتخاب بر اساس عقلانییت و انتخاب سیستماتیک صورت میگیرد
برای بسیاری از ایرانی ها که از راه دور ان بی ای را دنبال میکنیم و عِرق شهری و ایالتی نسبت به تیمی نداریم، باید درک کرد چه چیزی است که شما را به یک تیم متمایل میکند. هر وقت ان چیز را پیدا کردید تا وقتی که آن چیز در آن تیم وجود دارد طرفدار تیم باقی بمانید، وقتی ان چیز دیگر در ان تیم وجود نداشته باشد دلیلی ندارد که طرفدار تیم باقی بمانید. برای مثال، طرفداران لیکرز باید تکلیف خودشان را روشن کنند که تیم لیکرز را بخاطر لیکرز دوست دارند یا بخاطر کوبی. اگر بخاطر خود لیکرز و تاریخ درخشان این تیم است است پس باید این چند سالِ نکبت را تحمل کنند تا کوبی بازنشسته شود و تیم بازسازی شود. اگر هم فقط بخاطر کوبی لیکرز را دوست دارند پس تکلیف روشن است و باید اسطوره دیگری را بیابید چون چراغ عمر بازیگری کوبی سو سو میزند
تیم های بسکتبال ان بی ای یک ایده ولوژی نیستند،. این تیم ها یک مارک تجاری هستند که مثل هر مارک تجاری دیگری بالا پایین دارند، ماهیتشان تغییر میکند، از چیزی به چیز دیگری تبدیل میشود و در این میان ممکن است انچه که شما را به آن تیم علاقه مند کرده بود از دست بدهند. قوانین سقف پرداخت حقوق در ان بی ای هم به این تغییر و تبدیل شدت بیشتری میدهد. برای مثال وقتی میامی هیت با بستن آن تیم افسانه ای توانست چهار سال مداوم به فینال راه یابد و دوباره قهرمان شود، بدلیل افزایش پله ای حقوق ها و بر خورد به سقف پرداخت حقوق توان بازسازی را نداشت ،این بود که تیم از هم پاشید. از طرفی تیم هایی که ته جدول هستند به دلیل قانون درفت بهترین بازیکن های لیگ را جذب میکنند و یواش یواش به جمع مدعیان میپوندند. اگر ان بی ای یک دیگ اش رشته فرض کنیم که روی سطح اش نعنا داغ و کشک ریخته اند که هم خوشگل تر و هم خوشمزه تر بشود، قوانین لیگ ملاقه ایست که هر دو سه سال یکبار چنان اش را هم میزند تا ته نگیرد. در این فرایند هم زدن هم تکه های سوخته ته دیگ بالا میایند و هم نعنا داغ شما پایین میرود اما در انتها این شما هستید که کاسه اش رشته را با همه چیز داخلش دوست دارید و تا ته کاسه را لیس نزلید ول کن نیستید.
اگر بخاطر لبرون جیمز به میامی هیت دل بسته بودید، اکنون که لبرون جیمز از میامی به کلیولند رفته است این حق شماست که طرفدار کلیولند باشید. اگر بخاطر مدیریت پت رایلی و فرهنگ تیمی میامی هیت این تیم را دوست داشته اید این حق شماست که غمگین باشید و بر خواهد و مادر کسی که قوانین حداکثر سقف حقوق را قرار داد تف و لعنت بفرستید. به یاد داشته باشید که تیم های بسکتبال ان بی ای انقدری که شما به انها وفادار هستید به شما وفادار نیستند و هر جایی که برای سود اوری تیم بهتر باشد سر خر تیم را کج میکنند و شما را در حالی که جرزی ان تیم را بر تن دارید با فکِ روی زمین افتاده جا میگذارند. اگر میخواهید این احساس را درک کنید از طرفداران مینه سوتا تیمبر ولوز بپرسید که در مورد رفتن کوین گارنت و کوین لاو از این تیم چه احساسی دارند. علاقه ویژه به یک مارک تجاری خوب است اما وقتی این علاقه باعث شود شما از چیز های خوب دیگر لذت نبرید حماقت است. در موضوعات دیگر هم میتوان این را دید. ایفون بازهای فناتیک به دلیل تنفری که از اندروید دارند با حسرت به سامسونگ دار ها و اسکرین گنده تلفنشان حسادت میکنند و به زور خودشان را با صفحه کوچک ایفون خوشحال نشان میدهند. دوربین عکاسی بازها متعصب، آنهایی که خراب کنون یا نیکون هستند بدلیل تعصب ابلهانه از تکنولوژی خفن سونی محروم میمانند. آنهایی که نافشان را با بنز و بی او م بریده اند، بطور مزبوحانه ای در تلاش برای ترکمون زدن به اوودی و لکسوس هستند و این در حالی است که این شرکت ها در پشت پرده با هم مراوده دارند، مهندسان این شرکت به ان شرکت میروند و تکنولوژی ها همدیگر را کپی میکنند
خلاصه کلام اینکه اگر میبنیند انچیزی که در بسکتبال به شما بیشترین لذت را میدهد در تیمی است که قبلا طرفدار ان نبودید بی تعارف و بدون احساس گناه از آن لذت ببرید و طرفدار ان تیم بشوید، چرا که تنها چیزی که میماند بسکتبال است، ان بی ای و تیمهایش رفتنی هستند