وقتی به انتخاب عنوان برای این نوشته فکر میکردم یک روز از فینال گذشته بود هنوز در گرماگرم عملکرد فوق بشری لبرون جیمز و نمایش دیدنی کایری اروینگ بودم. اینکه چگونه کلیولند قهرمان شده فرمول پیچیده ای نداشت. تایرون لو تصمیم گرفت سودای سه تفنگدار یا سه بزگمرد را از ذهن تیم خارج کند. در کل فینال لبرون ۲۹۲ دقیقه و کایری ۲۷۲ دقیقه بازی کرد در حالی که کوین لاو ۱۵۷ دقیقه و این پایان پروژه سه تفنگدار بود. کوین لاو را بدلیل عملکرد ضعیفش در دوبازی اول از یکی از تفنگداران به یک بازیکن پشتبان تبدیل کردند و لبرون جیمز به جای پوینت-اسمال فوروارد به پوینت-پاور فورارد تبدیل شد. این تغییر جایگاه برای لبرون در دفاع به لبرون اجازه داد ریباند های بیشتری را بگیرد و موقعیت بهتری برای بلوک کردن داشته باشد. در حمله اجازه داد لبرون در موقعیت ها ایزولیشن پشت به حلقه بازی کند و با سویچ کردن یار دفاعیش از میس مچ استفاده کند و راهش را به داخل سه ثانیه گلدن استیت هموار کند. بازی باور نکردنی کایری در بازی های پنج شش و هفت هم چیزی بود که کایری اروینگ به عنوان بهترین گارد تمام کننده زیر حلقه در جهان از او انتظار میرفت
اما گلدن استیت را چه شد
دو هفته پیش مصاحبه ای رادیویی با باب مایرز، مدیر اجرایی گلدن استیت، با یاهو اسپرت گوش میکردم. مصاحبه کنند باهوش از او پرسید: وقتی گلدن استیت چنین فصل خوبی را شروع کرد و اهسته اهسته در پایان فصل به رکورد افسانه ای شیکاگو نزدیک میشدید آیا به فکرتان نرسید که فشار بی نهایت برای شکستن این رکورد باعث میشود بازیکنان برای پلی اف خسته و فرسوده شوند؟ باب مایرز خنده ای کرد و گفت: اتفاقا همین دیدگاه شما را با استیو کر در میان گذاشتم و از او خواستم که شاید بد نباشد در اواخر فصل عادی پا را کمی از روی پدال گاز برداریم؟ استیو کر گفت: این تصمیم که تیم برای شکستن چنین رکوردی چگونه عمل خواهد کرد تصمیم و حق این بازیکنان است نه من و شما. من نمیتوانم از بازیکنان بخواهم اکنون که در استانه شکستن این رکورد هستند همه چیز را ول کنند و چند بازی را ببازند
استراحت دادن به ستاره های تیم در یک ماه اخر فصل عادی چیزی است سن انتونیو بارها انجام داد و نتیجه اش هم دیدیم. قهرمانی پشت قهرمانی. به نظر من اشتباه محاسباتی گلدن استیت برای تخت گاز رفتن از اول تا اخر فصل انها را به باد داد. خستگی، فرسودگی، مصدومیت های پشت به پشت که فرصت کافی برای بهبودی ندارد و نهایتا از دست دادن کنترل روحی و روانی که گلدن استیت را ورطه نابودی کشاند. چطور ممکن است بازیکنان جوانی چون هریسون بارنز که در فصل عادی ۴۶ درصد شوت میزدند ناگهان در فینال ۳۸ درصد زدند. انهم بازیکنانی که به استرس فینال اشنایی دارند. استفن کری از ۱۲۴ شوت فقط ۵۰ تا را گل کرد (دو و سه امتیازی) و در حد یک بازی معمولی ظاهر شد. اگر به عملکرد گلدن استیت در پلی اف نگاه کنیم هر چه بیشتر جلو میرفتند کند تر میشدند و وابسته به اتشبازی بازیکنان نیمکت داشتند. جایی که نهایتا به اوکلاهما خوردند قضیه انچنان جدی شد که سه یک عقب افتادند و در استانه حذف قرار گرفتند. اگر شب دیدی کلی تامپسون در بازی پنج نبود هرگز به فینال نمیرسیدند. و بازی خوب در خانه و شوکه شدن اوکلاهوما هم مزید علت شد. اما در فینال استفن کری و کلی تامپسون در برابر جانورانی قرارگرفتند که از فینال پارسال زخمی و خونی بودند و هر کار را برای توقف این دو ستاره میکردند. این دو بازیکن اکنون در برابر سخت ترین دفاع ممکن قرار گرفتند تقریبا از کار افتادند. سه بازی که گلدن استیت در ان پیروز شد تنها بدلیل بازیکنانی بود که در مراحل قبلی دقایق کمتری بازی کردند (منهای بازی دو که با استراتژی غلط دریماند گرین را روی سه خالی گذاشتند). پس از بازی پنج که بدون دریماند گرین بدن های خسته گلدن استیت اماج حمله های کلیولند قرار گرفت. اگر دقت کرده باشید در این سه بازی اخر کلیولند تصمیم گرفته بود که در حمله هر کسی یار استفن کری شد تا جای ممکن به داخل نفوذ کند تا استفن کری انچه در توانش باقی مانده را در دفاع مصرف کند. این انرژی تحلیل رفته در حمله تبدیل به شوت هایی که کم میامید و یا ایربال میرفت در باقالی ها تبدیل شد. اینکه بهترین تیم فصل عادی ناگهان بنزین تمام کند و در حالی که سه یک جلو است ناگهان سه بازی پشت سر هم ببازند (که دو بازی ان در خانه بود) نشان میدهد گلدن استیت دیگری چیزی در باکش نمانده بود. این اشتباه محاسباتی و عطش گلدن استیت برای شکستن رکورد فصل عادی به نظر من عامل مهمی برای عدم توانایی انها در توقف اندازه حرکت کلیولند در سه بازی اخر شد این اشتباهی است که شاید هیچ وقت به ان اقرار نکنند اما بعد ها که این بازیکنان بازنشسته شوند انرا خواهیم شنید.